بیا دیگر حضرت پاییز جان آن مهر پر خاطراتت بیا آن آبان عشق و
آذر سردت بیا تا ببافم رج به رج خاطراتت را در گوشه ی ذهنم بیا
تا یک روز بارانی خلوت را تنهایی زیر آسمانت به سرم ببرم شاید همه
دست در دست یار با شعرهای حافظ موسیقی خش خش برگهایت را به
خاطر بسپرم وقت خداحافظی یک انار و یک برگ بدهد دستم و در گوشم
زمزمه های شاعرانه بکند و من عاشق ترین دختر پاییز شوم بیا بیا بیا
ببار ببار ببار و ما را به حافظه ی خیس خیابان ها بسپار جان ما
بسیار دلم برای عاشقی کردن با تو تنگ شده
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق,
|